جشنی برای یک آیین
شبی با برندگان و مجریان مسابقه ی هفت سین ۱۳۹۲ کنپارس
در «بخش عکس» از سفره های هفت سین، تعداد ۱۲۵ عکس در این مسابقه شرکت کردند، و پس از بررسی ابتدایی، اکثر سفره ها یعنی تعداد ۱۰۰ عکس به مرحله ی داوری عمومی راه یافتند. از این میان، ۲۰ عکس به مرحله نهایی رأی گیری عمومی راه یافتند که در نهایت ۵ سفره به عنوان برندگان این بخش انتخاب شدند. برنده ی اول محمد صابری، نفر دوم محمود روزبهانی، نفر سوم بهار عباسی زاده، نفر چهارم فاطمه محمدعلی نیا، نفر پنجم علی عمرانی بودند که به برنده ی اول یک دستگاه آی پد و به هر یک از نفرات دوم تا پنجم یک دستگاه آی پاد هدیه داده شد.
مسابقه بزرگ هفت سین ۱۳۹۲ کنپارس، به گونه ای متفاوت با دوره های قبل، در دو بخش «عکس» از سفره های هفت سین و «متن ادبی»، طی دو مرحله ی داوری اولیه و عمومی برگزار شد.
در «بخش عکس» از سفره های هفت سین، تعداد ۱۲۵ عکس در این مسابقه شرکت کردند، و پس از بررسی ابتدایی، اکثر سفره ها یعنی تعداد ۱۰۰ عکس به مرحله ی داوری عمومی راه یافتند. از این میان، ۲۰ عکس به مرحله نهایی رأی گیری عمومی راه یافتند که در نهایت ۵ سفره به عنوان برندگان این بخش انتخاب شدند. برنده ی اول محمد صابری، نفر دوم محمود روزبهانی، نفر سوم بهار عباسی زاده، نفر چهارم فاطمه محمدعلی نیا، نفر پنجم علی عمرانی بودند که به برنده ی اول یک دستگاه آی پد و به هر یک از نفرات دوم تا پنجم یک دستگاه آی پاد هدیه داده شد.
در «بخش ادبی» نیز ۱۰ متن پس از داوری اولیه، برگزیده و به مرحله داوری عمومی راه یافتند که در نهایت با انتخاب داوران، علی فاطمی با داستان لمیده روی شمعدانی رتبه ی اول و برنده ی برابر ریالی یک شاهنامه نفیس به ارزش سه میلیون ریال، مهوش انصاری زاده رتبه دوم با داستان آینه و برنده ریالی یک جلد شاهنامه نفیس به ارزش دو ونیم میلیون ریال، امیر برجانه با سرودن یک شعر رتبه ی سوم و برنده ی برابر ریالی یک شاهنامه نفیس به ارزش دو میلیون ریال، فایزه احیایی رتبه چهارم و برنده ی برابر ریالی یک شاهنامه نفیس به ارزش یک و نیم میلیون ریال و عباسعلی باقری رتبه پنجم، برنده ی برابر ریالی یک شاهنامه نفیس به ارزش یک میلیون ریال، برندگان اصلی این بخش شدند.
همچنین با قرعه کشی، ۴ نفر از داوران بخش عمومی به عنوان برندگان بخش داوری انتخاب شدند، به این برندگان که الناز نعمتی، مهسا اسدا...، ناصر یعقوب و محمد دارابی بودند، کتابخوان الکترونیکی اهدا شد.
مراسم جشن هفت سین ۱۳۹۲ نیز در شهریورماه، با حضور برندگان کلیه ی بخش ها و مجریان این مسابقه در مجموعه سنتی ترنگ برگزار شد. در این جشن صمیمانه و شاد، یک گروه موسیقی، برنامه ی نواختن ساز و خواندن آواز سنتی اجرا نمودند. همچنین مسابقه مشاعره ای برای خانم های حاضر و مسابقه ی آواز خوانی برای آقایان برگزار شد که از دیگر برنامه های شاد و متنوع این جشن بود.
در این مراسم خبرنگار روابط عمومی به سراغ برندگان بخش های مختلف رفت و گفت و گوی صمیمانه ای با آنها داشت که در ادامه می آید. محمد صابری نفر اول بخش عکس، پس از دریافت جایزه ی خود خطاب به حاضرین اعلام کرد که به صورت اتفاقی، وقتی در حال نوشتن روی وبلاگ خود در بلاگفا بوده، تبلیغ مسابقه را دیده و در آن شرکت کرده است. وی در پاسخ به مجری که از او پرسید: انتقادی که به عکس شما وارد شده این است که عکس از سفره ی هفت سین نبوده و صرفا عکسی از یک طرح هفت سین بوده است؛ گفت: «من در تمامی خبرهای سایت نام مسابقه ی بزرگ هفت سین کنپارس را دیدم و جایی ننوشته بود که مسابقه ی بزرگ سفره ی هفت سین کنپارس، در هیچ کجا هم چنین توضیحی را نداده بودند که باید الزاما عکس از یک سفره باشد، بنابراین چنین انتقادی را وارد نمی دانم.» وقتی مجری از او پرسید که این طرح دقیقا مال خودتان بوده، گفت: «بله این طرح دقیقا مال خودم بود، یعنی خودم آن را طراحی و اجرا کرده ام، در مصاحبه ی قبلی هم به من گفته شد که این طرح را در مترو دیده اند، که من این مسأله را بعید می دانم و خواستم اگر چنین چیزی بوده بیاورند ما هم ببینیم. با توجه به فضای سنتی و حال و هوای عید باستانی مان، این طرح باغ و در چوبی قدیمی و جوی آب و شکوفه های بادام به ذهنم رسید و با توجه به رشته ی تحصیلی ام که گرافیک هست آن را به بهترین نحوی که در توانم بود اجرا کردم.»
محمود روزبهانی برنده ی دیگر، هم در بخش متن و هم در بخش عکس شرکت کرده بود، اما متن او در مرحله ی اولیه داوری رد شده بود. وی که در بخش عکس رتبه ی دوم را کسب کرده بود، گفت: «متنی که نوشته بودم کمی انتقادی ولی با چاشنی شادی بود، چیزی نوشته بودم که به خوانندگان روحیه بدهد، ولی خوب مجموعه صلاح ندید آن را به مرحله ی رأی گیری بفرستد و توضیحاتشان هم قانع کننده بود. درباره ی عکس، با توجه به این که رشته ی تحصیلی ام نقاشی و طراحی دکوراسیون هست، تا حدود زیادی با این فضا آشنایی دارم. بنابراین سعی کردم فهرستی از عناصری که بتوان در یک سفره ی سنتی کنار هم قرار داد، تهیه کنم. البته من فرصت خوبی را از دست دادم و از این بابت ناراحت هستم، اینکه فکر کرده بودم باید حتما عکس از یک سفره ی هفت سین باشد، و بعد دیدم که خیلی از عکس ها هفت سین بود ولی سفره نبود، خوب اگر می دانستم چنین فرصتی دارم، ایده های بهتری هم می توانستم داشته باشم. به هرحال سفره ای چیدم و سعی کردم با نورپردازی و بازی رنگ ها، در قالب درهای رنگی گره چینی سفره را سنتی تر کنم. البته با ساز و موسیقی هم آن را آراستم، و برای این که خیلی اعیانی به نظر برسد از ساز ویولون استفاده کردم. درباره ی سبزه هم سنت شکنی کردم، آن چیزی که می بینید سبزه ی مرسوم گندم نیست و در واقع یک گیاه بسیار زیبا است.» وقتی خبرنگار از روزبهانی پرسید آیا فکر می کردید در بخش عکس برنده شوید، گفت: «بله کاملا فکر می کردم اول می شوم. من و همسرم به اعضای خانواده ی خودمان گفتیم به عکس مان رأی بدهند، که حدود ۱۸ رأی می شد و حتی اگر آنها هم به ما رأی نمی دادند تأثیری در رتبه ای که گرفتیم نداشت. در حالیکه گویا بقیه برای عکس هایشان خیلی رأی جمع کردند. وقتی عکس ها را دیدم به نظرم ایده ی باهم بودن که از خانم عباسی زاده بود، باید اول می شد چون خیلی زیباتر از عکس آقای صابری و من بود. هم ایده ی خیلی خوبی بود و هم بسیار ظریف آن را اجرا کرده بود. در هر صورت به هر دو نفر و بقیه ی برندگان تبریک می گویم. از برنامه ی امشب هم خیلی راضی هستم، از شرکت در مسابقه ای که کنپارس برگزار کرده بود و اینکه دست آویزی برای دور هم جمع شدن ما ایجاد کرده بود سپاسگزارم و برای سال های آینده هم به دوستانم توصیه می کنم که در مسابقه شرکت کنند.»
بهار عباسی زاده برنده ی سوم این بخش، از موکلین کنپارس و اهل تهران بود، او و همسرش آرش صدیقی، که سال ۹۱ هم در این مسابقه شرکت کرده بود و نفر دوم شده بود، امسال در انتظار دعوت به مصاحبه ی کبک بودند. بهار می گوید که «پارسال فکر نمی کردیم برنده بشویم اما امسال فکر می کردیم حتما برنده خواهیم شد.» وقتی خبرنگار به او گفت که خیلی ها معتقدند طرح شما از نفر اول مسابقه یعنی محمد صابری بهتر بوده و حق شما است که اول می شدید، گفت: « به هر حال سفره ی نفر اول بسیار زیبا بود، من دوست داشتم اول بشوم، به هرحال بقیه هم همینطور بوده اند و اگر کار آقای صابری این رتبه را کسب کرده، حتما دلیلی داشته است.» بهار گفت که طرح دست هایی که در آن هفت سین را بچینند، یک باره به ذهنش رسیده است و سعی کرده به خوبی آن را اجرا کند. او همچنین در پاسخ به سوال خبرنگار که از او پرسید آیا برای خودش رأی جمع کرده است، گفت: «باید صادقانه بگویم که بله، من به همه می گفتم که در رأی گیری شرکت کنند و به من رأی بدهند. خودم هم به سفره هایی که خوشم آمد رأی عالی دادم، متن ها را هم خواندم و به نظرم متنی که اول شده از همه بهتر بود.»
علی فاطمی برنده ی اول بخش متن، با درخواست حاضرین در جشن متن خود را خواند. داستان لمیده روی شمعدانی. او سپس خودش را اینگونه معرفی کرد: «توی اهواز اتفاق افتاد. چشمانم توی شرجی مرداد ۶۴ زیر بمباران گشوده شد.تمام کودکی ام همراه دوستان پا برهنه ام به تیله بازی توی کوچه های داغ و به دنبال کردن سگها و خوردن لواشک های غیر بهداشتی گذشت .از شاگرد تنبل بودنمان توی کلاس ها لذت می بردیم. از فرار کردن هایمان از مدرسه... خبر نداشتیم که سالها بعد باید به دنبال راه فرار از زندگی باشیم. شب ها از زور گرما جایمان توی حیاط روی تخت های سیمی بود انقدر بازی می کردیم تا خابمان بگیرد. انروزها بزرگترین دغدغه ام تیله ی سبز رنگی بود که گمش کرده بودم.در زندگی ام گاهی دغدغه هایی به وجود می آمد و با گذر زمان از بین می رفت.خودشان می آمدند و خودشان می رفتند.ولی حالا فرق می کند سراغم که می آیند باید خودم فکری به حالشان بکنم. باید از زندگی هلشان بدهم بیرون اگر زورم برسد. تازه رطب ها شل شده بودند که برای زندگی به زادگاه مادرم اصفهان سفر کردیم.یادم هست که بیابانها و سگهایش چقدر پشت سرم گریه کردند. کوچه های اصفهان بوی هنر می داد.دیوارهای کاه گلی اش خسته بودند.عادتم شده بود قدم زدن توی کوچهای قدیمی اش.هنوز هم قدم میزنم ولی بدون کوچه های کاه گلی. چند وقتی ست هرچه دنبال کودکی ام می گردم نیستش.مثل اینکه باز هم فرار کرده .دلم برایش تنگ شده برای سگ هایش و کوچه باغها و...... دیگر برایم چیزی نمانده جز شخصیت های داستانهایم که از شرجی اهواز می ایند و در کوچه های اصفهان پرسه می زنند.» علی فاطمی سپس، ضمن معرفی کتاب تازه منتشر شده اش به نام "در هوای دور دست ها"، از این که کنپارس بودجه ای را برای امور فرهنگی ای از این دست قرار داده است، ابراز خرسندی کرد و گفت: «هرچند چنین مسابقه ای برای بسیاری از دوستان داستان نویس و یا منتقدین ادبی ناشناخته مانده است، ولی من حضور در مسابقه و شرکت در این جشن را یک اتفاق خیلی خوب می دانم.»
امیر برجانه برنده ی سوم بخش ادبی در این جشن گفت: «چند سال پیش تاکنون به فکر مهاجرت هستم. همان زمان از طریق اینترنت متوجه شدم که کنپارس مشهورترین و معتبرترین مجموعه ای است که در این زمینه وجود دارد. چون قبل از آن به جاهای دیگری مراجعه کرده و مشورت گرفته بودم، و از همه شان ناراستی دیدم. شرایطی داشتم که مانع رفتنم بود ولی الکی می گفتند که می توانی بروی و مشکلی نیست. اما وقتی با کنپارس از طریق مشاوره ی تلفنی صحبت کردم، به من گفتند که فعلا نمی توانی بروی. این برای من بسیار خوب بود، چون صداقت کنپارس را دیدم. از آن موقع عضو سایت کنپارس شدم و مدام برای اطلاع از شرایط جدید مهاجرت به آن سر می زدم. و از این طریق از برگزاری مسابقه مطلع شدم.» برجانه در پاسخ به خبرنگار کنپارس که پرسید: توقع داشتید چه رتبه ای را کسب کنید، گفت: «خوب من گاهی دوبیتی های طنز موقعیتی می گویم، وقتی این شعر را گفتم، فکر می کردم چون اکثرا متن می نویسند حتما من که شعر فرستاده ام اول می شوم، و وقتی سوم شدم تعجب کردم. اما وقتی متن نفر اول را خواندم دیدم که تصورم اشتباه بوده و متن اول خیلی خیلی از شعر من قوی تر بود. اساسا متن ها همگی خوب بودند و فکر می کنم داوری مرحله ی اول که خودشان اعمال کرده بودند به خوبی انجام شده بود و متن های قوی ای انتخاب شده بودند.»
فائزه احیائی برنده ی چهارم بخش ادبی، پیش تر فرم ارزیابی رایگان کنپارس را پر کرده و از آن موقع عضو سایت کنپارس شده بود. خبرنامه و دیگر مطالب برای او ایمیل می شده و از آن طریق در جریان برگزاری مسابقه قرار گرفته است. فائزه گفت: «فراخوان مسابقه را که دیدم شروع کردم از دلتنگی هایم بنویسم، همه چیز را خیلی واقعی می نوشتم، حتی اسامی ای که توی متن می بینید اسامی اعضای خانواده ام هستند و در واقع آن متن حس نوشته ای از خودم بود. اصلا فکر نمی کردم متنی که می نویسم برنده بشود، در حقیقت قصدم هم برنده شدن نبود، بلکه برای خودم یک کادر خالی ساخته بودم مختص نوشتن، یک جایی که بنشینی و بنویسی و به آرامش برسی. بعد از اینکه متن را فرستادم دیگر پیگیر نشدم، حتی به خودم رأی هم ندادم و مدتی بعد ایمیلی دریافت کردم که برنده شدم. چون قصدم برنده شدن نبود، وقتی فهمیدم برنده شده ام خیلی غافلگیر شدم. توی سایت پیگیر شدم و دیدم که درست است و خیلی ذوق زده شدم. همه ی متن های دیگر را نخواندم ولی متن علی فاطمی را خواندم که بنظرم خیلی زیبا بود. از شما و خانواده ی بزرگ کنپارس تشکر می کنم.»
مهسا اسدا... نیز که که در بخش ادبی شرکت کرده بود و انتظار داشت در آن بخش برنده شود، یکی از برندگان بخش داوری مسابقه شده بود. مهسا به خبرنگار کنپارس گفت: «از طریق اینترنت با کنپارس آشنا شدم و فرم ارزیابی رایگان برای مهاجرت به کانادا را پر کردم. و پس از آن عضو سایت بودم و روزانه مطالب آن را می خواندم. از طریق ایمیل هایی که برایم ارسال می شد از برگزاری مسابقه مطلع شدم و در آن شرکت کردم. گزارش جشن هفت سین سال ۹۱ را هم در سایت خوانده و عکس های آن را دیده بودم، جشنی که در لانه کبوتر برگزار شده بود. دوست داشتم بدانم جشن به چه شکلی برگزار می شود. که خوب امسال شیوه ی برگزاری اش خیلی عوض شده بود، حتی مکان برگزاری جشن فرق کرده بود و البته خیلی هم خوب برگزار شد و خوش گذشت. »
الناز نعمتی، دخترخاله ی محمدصابری برنده ی بخش داوری مسابقه ی هفت سین ۹۲ شده بود. الناز گفت: « محمد توی یک مهمانی خانوادگی به همه گفت که به سایت بروند و در رأی گیری شرکت کنند، ما دختر و پسرهای فامیل هم همگی این کار را کردیم، هرچند فکر می کردیم مسابقه ی چندان جدی ای نیست، ولی در عین ناباوری نه تنها محمد اول شد که من هم در قرعه کشی بخش داوری انتخاب شدم، خانه ما اصفهان است و به همین دلیل امروز همراه با مادرم که خودش هنرمند است و در رشته ی مدیریت خانواده ۵ مدرک معتبر دارد به این جا آمدیم. مادرم می گوید سال آینده با توجه به سلیقه و علم هنری خودم یک سفره ی بسیار زیبا طراحی و برای این مسابقه ارسال می کنیم.»